موضوع تمبر
کنگره انجمن های شهرستانها
-
بیانات محمدرضا شاه پهلوی در کنگره بزرگ انجمنهای استان و شهرستانهای کشور در سالن محمدرضا شاه پهلوی ۶ مهر ماه ۱۳۴۹
پس از بررسی و تعمق بسیار در وضع کشور در این مکان که گویا شاهد وقایع تاریخی این سرزمین باید باشد، در نوزدهم دیماه ۱۳۴۱ به ملت ایران پیشنهادهایی کردم که در ششم بهمن همان سال به طرز فوقالعاده و چشمگیر و افتخارآمیزی آن پیشنهادها را تصویب کرد. در آن روز، تاریخ ایران را ما با هم ورق زدیم. اساس و بنیان فاسد و پوسیده گذشته، یک مرتبه جای خود را به اساسی جدید و نوین داد و ما آن را متناسب با احتیاجات این مملکت و مطابق آمال و آرزوهای جوامع و ملل پیشرفته دنیا درآوردیم.
شاید مقایسه کوچکی در این مورد بی مناسبت نباشد. وقتی که اساس مشروطیت را در این مملکت برقرار کردند، البته با وجودی که اساس مقدسی بود و موجب رهایی از بعضی گرفتاریها شد، ولی روح مشروطیت که باید حکومت مردم بر مردم باشد و همچنین اساس عدالت در آن هنگام در چه حالی بود؟ ما قصد تخطئه کسی را نداریم، ولی تاریخ هیچ گاه پنهان نمیماند. نمایندگان ملت در آن روز کیها بودند؟ همان استثمار و ظلم و تعدی و بیعدالتی برقرار بود. وکلا و نمایندگان به اصطلاح مردم ایران، فقط و فقط نماینده اقلیت حاکم و مکنده خون ملت ایران بودند. از سیاست خارجی صحبت نمیکنم که آنها در این کار چه دستی داشتند. شاید تعداد باسواد در این کشور در آن روزها به یک درصد نمیرسید. تعداد کسانی به تحصیل مشغول بودند شاید به یک رقم سه عددی نمیرسید. زنهای ایران نه فقط در زمره فراموششدگان بودند، بلکه در گروه مجانین و ورشکستگان به تقصیر و دیوانگان قرار داشتند.
در قانون اساسی ما انجمنهای ایالتی و ولایتی پیشبینی شده بود، ولی هیچ وقت به مرحله عمل در نیامد. در قانون اساسی ما مجلس سنا پیشبینی شده بود، ولی هیچ وقت تشکیل نشد. وقتی که ما انقلاب ششم بهمن را انجام دادیم، نه تنها برای این بود که اصول کهنه و فرسوده و ظالمانه مالکیت را بر هم بزنیم، نه تنها برای این بود که کارگر ایرانی در سود کارخانجات سهیم شود، نه تنها برای این بود که زنهای ایرانی از زنجیرهای اسارت و بدبختی و ننگ و تاریکی رهایی یابند، بلکه اینها فقط مقدمه دوازده ماده انقلاب ایران و تعمیم حکومت مردم به مردم بود که این انتخابات و این کنگره یکی از مظاهر عالی آن است. با مبارزهای که با بیسوادی در پیش داریم، تا چند سال دیگر افراد این کشور یا همه باسواد خواهند شد، یا کسانی که لااقل تا پنجاه سال عمر داشته باشند، به خصوص کسانی که در حرفههای فنی مشغول کار هستند، مسلما باسواد خواهند بود. این امر را میل داریم در تمام سطوح مملکت گسترش دهیم، یعنی نه فقط در شهرها، بلکه در دورافتادهترین نقاط و دهات مملکت باید عملی شود، و با انتخاب اعضای انجمنهای ده، و انجمنهای شهر، و انجمنهای شهرستان، و انجمنهای استان، و بالاخره با انتخاب نمایندگان مجلسین سنا و شورای ملی، هر آزادمرد ایرانی و هر آزادزن ایرانی، این فرصت را خواهد داشت که به خودش فقط زحمت این را بدهد که به نزدیکترین صندوق انتخاباتی برود و عقیده خود را ابراز دارد. منتهی برای تسهیل کار، برای اینکه عقاید در یک مجموعه مثبت و مفیدی قرار بگیرد.
در ممالک متمدن دنیا تشکیلاتی به وجود میآید که اسم آن را احزاب میگذارند. احزاب پس از بررسی و مطالعات لازم برنامهای را عنوان میکنند و آن را اعلام میدارند که قاعدتاً باید برنامهای خوب و جوابگوی احتیاجات مردم و تسکیندهنده افکار و نظریات آنها باشد. آنها راهحلهای مناسبی را برای پیشرفت کارها و گشودن گرههای اجتماعی به مردم عرضه میدارند و هر کسی مطابق سلیقه خود به یکی از مرامهایی که بیشتر با طرز فکر او نزدیک است میگرود و میداند که این تشکیلات و نمایندگانی که در این تشکیلات شرکت دارند، باید صمیمانه و با وفاداری کامل به مرامنامه آن حزب و برنامه آن حزب عمل بکنند و در هر مرحلهای که باشد، از کوچکترین ده گرفته تا مرکز قانونگذاری مملکت، این همکاری جمعی و اجتماعی ادامه داشته باشد. در کشورهای مشروطه کار بدین منوال است که مردم به وسیله اظهار عقیده خود در تمام سطوحی که گفتم، به کارهایشان رسیدگی میکنند. از جمله در ده به زندگی خودشان میرسند. در آنجا علاوه بر چیزهایی که گفتم شرکتهای تعاونی هم هست که با انتخابات مردم باید تشکیل شود. شرکتهای سهامی روستایی هم هست که باز در آنجا مردم فرصت اظهار نظر دارند. همچنین در شهرها انجمنهای شهرستان، در استانها انجمنهای استان، و در پایتخت مراکز قانونگذاری وجود دارند که همه دارای همین وضع هستند. بعضی اوقات انسان باید تصمیمی بگیرد و آنچه را که به صلاح ملک و ملت است با کمال شهامت و سرسختی اجرا کند. خوشبختانه درمورد ایران با ارتباط معنوی و تقریباً روحانی که بین رئیس مملکت و مردم وجود دارد، این کار مشکل نبود. یعنی شش ماده اولیه انقلاب ششم بهمن به آن طریق به تصویب ملی رسید. بعد از آن شش ماده تکمیلکننده انقلاب، در یک دریای آرامش و سکون و استقبال بینظیر ملی، هر کدام به موقع خود با سهلترین طریق به مرحله عمل درآمد، کما اینکه ما حدود اصلاحات خود را بدین مرحله رساندهایم که تمام منابع طبیعی کشور منجمله آب را که مظهر حیات و زندگی است، ثروت ملی یعنی متعلق به جامعه ایران اعلام کردیم. شاید کمتر کشوری در دنیا باشد که در قسمتهای اجتماعی به این مرحله از پیشرفت رسیده باشد. اصول اصلاحات ما احتیاج به توضیح و تشریح ندارد. لابد با آنها آشنا هستید و از آنها اطلاع دارید. این اصلاحات اجازه داده است که در پنج سال اخیر، و فکر میکنم که امسال هم همینطور باشد، رشد و ترقی اقتصاد ملی ما در حدود یازده درصد، بلکه بیشتر باشد و با قیمتهای ثابتی که متوسطش از یک و هفتدهم درصد تجاوز نکرده است، به پیشرفت چشمگیری نایل بشویم. صنایع ایران با سرعت سرسامآوری در حال گسترش و پیشرفت است. ایران از صورت یک کشور واردکننده احتیاجات اولیه خود، تبدیل به یک کشور صادرکننده مواد ساخته شده درآمده است. با تعمیم سواد به خصوص با پیشرفت تخصص حرفهای، در آینده این ملت پراستعداد در هر رشتهای که بدان دست بزند، مسلماً میتواند با هر کس و هر جامعهای رقابت کند. مقصود این است که تمام این اصلاحات مادی که در کلیه شئون زندگی ایرانی مؤثر بوده است، برای رسیدن به هدفهای عالی معنوی است و این همان مطلبی است که اول گفتیم، یعنی به یک مشروطیت و یک دموکراسی حقیقی که بر اساس آزادی مردان و زنان ایرانی بنیان نهاده شده باشد، بر اساس عدالت اجتماعی بنیان نهاده شده باشد، که در آن نه آثاری از ارتجاع و نه آثاری از خیانت اجنبی بشود دید. اجتماعی که بر سرنوشت خود حاکم است. اجتماعی که در آن استثمار فرد از بین رفتهاست. اجتماعی که در آن منابع طبیعی و ملی به خیر و صلاح جامعه به کار گرفته شده باشد. بالاخره اجتماعی که از پایینترین سطوح تا بالاترین قسمتها، همه حاکم بر سرنوشت و وضع معاش و زندگی سیاسی خود باشند. این کنگره یکی از مظاهر عالی همین هدفهای ملی ما است. تا به حال سابقه نداشتهاست که این همه نماینده توسط این همه جمعیت، با این همه نظم و ترتیب و آزادی کامل در یکجا جمع شده باشند. این مسلماً الگو و نماینده هر نوع انتخاباتی خواهد بود که در آینده در این مملکت صورت خواهد گرفت. چه انتخابات ده، چه انتخابات مجلس شورا و مجلس سنا. انتخاباتی که در آن مردم و نمایندگان مردم و همچنین احزاب که محرکین جنبشهای ملی باید باشند، انجام خواهد گرفت. با سیاست اساسی که ما داریم تا جایی که ممکن است و تا جایی که سودمند به نظر برسد، سیاست عدم تمرکز را در پیش خواهیم گرفت. یعنی هر اختیاری که ممکن باشد به استانها میدهیم. چه به استاندارها که نماینده شخص پادشاه مملکت هستند، و چه به شما نمایندگان شهرستانها که در واقع مجلسهای شورای محلی هستید که باید مطابق وظایفی که قانون برای شما معین کرده است، وظایفتان را انجام دهید و با دلسوزی و وظیفهشناسی به تمام امور رسیدگی نمایید و کار عدم تمرکز را تسهیل و آسان کنید.
من از خداوند متعال برای شما نمایندگان منتخب و همچنین ملت ایران و کشور ایران سعادت و سربلندی و افتخار و ترقی مسئلت میکنم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.