موضوع تمبر
پیکار با بی سوادی
پیکار با بیسوادی در ایران پیشینهی درازی دارد و از زمان تشکیل نخستین مدرسهها به شیوهی نوین در دوران قاجاربه کوشش افرادی مانند میرزاحسن رشدیه آغاز شد. آن کوششها در زمان حکومت پهلوی شکل سازمانیافتهتری به خود گرفت، اما تجربهی ناکافی و دخالت برخی افراد ناآشنا به کار سوادآموزی، باعث فراز و فرودهایی در روند سوادآموزی شد. سوادآموزی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با موفقیتهای چشمگیری همراه بود و چند جایزهی بینالمللی را برای ایران به ارمغان آورد. هماکنونرشد سوادآموزی در ایرانبیش از 85 درصد است.
نخستین فرمان پیکار با بیسوادی در ایران، به نام تعلیمات اکابر، در سال 1315 خورشیدی از سوی رضاخان صادر شد و کلاسهای اکابر در اغلب مدرسههای ابتدایی برپا شد. بر اساس آمار وزارت معارف(آموزش و پرورش) آن زمان، آمار دانشآموختگانی که در کلاسهای شب شرکت کردند، بین سالهای 1315 تا 1320، بیش از 467 هزار نفر بود. هدف از برگزاری این کلاسها، فقط آموزش خواندن و نوشته بود و دروهی آن 2 سال بود.
طی جنگ جهانی دوم فعالیت مربوط به تعلیمات اکابر تا اندازهی زیادی متوقف شد. اما با آغاز برنامهی آموزشی دیگری، که از سال 1322 خورشیدی آغاز شد، کوششهایی در راستای افزایش بزرگسالان با سواد انجام شد. در این راه علاوه بر نیروهای آموزش و پرورش، نیروهای مسلح، از جمله ژاندارمری، نیز در کار سوادآموزی شرکت داشتند. هماهنگی این نیروها را سازمان آموزش سالمندان انجام میداد. با وجود این، برنامهی سوادآموزی چندان موفق نبود. بر اساس آماری که از سرشماری عمومی 1335 به دست آمد، از هر صد نفر که سن آنها بالای 10 سال بود، فقط پانزده نفر سواد داشتند.
عاملها زیر در این کار دخالت داشتند:
1. آموزگاران آموزش لازم را نیافته بودند
2. کتابهای ویژهی آموزش بزرگسالان در دست نبود
3. ارتباط اساسی میان آموزش کودکان و آموزش بزرگسالان وجود نداشت
4. مبارزه با بیسوادی حالت دستهجمعی داشت و با نیازهای گروههای سنی گوناگون سازگار نبود
5. به ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی و حرفهای سوادآموزان توجه نشده بود
در سال 1335، محمدرضا پهلوی فرمان پیکار با بیسوادی را صادر کرد و نخستین کلاس را خود گشود و در آن تدریس کرد! به این ترتیب، سازمان آموزش بزرگسالان شکل گرفت و پیکار عمومی با بیسوادی در ایران آغاز شد و هفتهای با همین عنوان، یعنی ” هفتهی پیکار با بیسوادی”، از سال 1344، گرامی داشته شد.
در این دوره ، علاوه بر وزارت فرهنگ (وزارت آموزش و پرورش) ، که اجرای برنامههای آموزشی بزرگسالان را بر عهده داشت، وزارتخانههای کشاورزی، کار و جنگ و سازمانهایی مانند بنیاد خاور نزدیک، اداره ی کل امور اجتماعی عمران روستایی، ارتش، بانک عمران و سازمان پیشاهنگی نیز در کار سوادآموزی بزرگسالان مشارکت داشتند .
در بهمنماه 1341، لایحههای ششگانه به تصویب مجلس آن زمان رسید که یکی از آنها دربارهی شکلگیری سپاه دانش بود. این سپاه از فارغالتحصیلان دورهی کامل متوسطه تشکیل میشد که به صورت “صنف تعلیمدهنده” به سراسر کشور فرستاده میشدند. این افراد یک دورهی 4 ماهه را در مرکزهای آموزشی ارتش میگذراندند و با درجهی گروهبانی برای خدمت در سپاه دانش به وزارت آموزش و پرورش مامور میشدند. خدمت آنان در سپاه دانش از خدمت نظام وظیفهی عمومی آنها به حساب میآمد. نخستین دورهی سپاهیان دانش در اردیبهشتماه 1342، به جای خدمت آموزگاری فرستاده شدند.
پیکار با بیسوادی از سال 1343 شکلدیگری به خود گرفت. در این سال، محمدرضا پهلوی پیامهایی برای پادشاهان و ریاست جمهوریهای همهی کشورها فرستاد و از آنها خواست که در پیکار با بیسوادی کوشش بیشتری داشته باشند. سپس پیامی به سزدهمین نشست یونسکو در پاریس فرستاد و از وزیران آموزش و پرورش کشورهای عضو یونسکو دعوت کرد که با هدف همفکری در کار مبارزه با بیسوادی و زمینهسازی برای یک همکاری بینالمللی، کنگرهای با سرپرستی یونسکو در تهران برگزار شود.
درخواست شاه ایران پذیرفته شد و در شهریورماه 1344، نخستین کنگرهی مبارزه با بیسوادی با سرپرستی یونسکو و میزبانی ایران، در تهران برگزار شد. محمدرضا پهلوی در سخنرانی خود پیشنهاد داد که کشورهای جهان بخشی از اعتبار نظامی سالانهی خود را برای مبارزه جهانی با بیسوادی در اختیار یونسکو بگذارند. این پیشنهاد را کنگره تصویب کرد ایران نخستین کشوری بود که این پیشنهاد را به کار بست. از این رو، 700 هزار دلار از اعتبار نظامی سالانهی کشور در اختیار یونسکو قرار گرفت.
در همین سال، کمیتهای به نام کمیتهی ملی پیکار با بیسوادی تشکیل شد که ریاست آن با اشرف پهلوی بود. هدف این کمیته، بر اساس اساسنامهی آن، تعمیم آموزش و از میان بردن بیسوادی در ایران و به کار گیری همهی نیروها و منبع انسانی و مالی کشور در راستای رسیدن به این هدف و نیز به ایفای وظیفهی ایران در کار مبارزهی بینالمللی با بیسوادی، بود. عضوهای این کمیته عبارت بودند از:
نخستوزیر، وزیر آموزش و پرورش، وزیر اطلاعات، وزیر دارایی، وزیر کشاورزی، رئیس ستاد بزرگ ارتشداران، مدیر عامل کمیتهی پیکار جهانی با بیسوادی و 5 نفر به پیشنهاد ریاست کمیته.
کمیتهی ملی پیکار با بیسوادی، شهرستان قزوین را برای اجرای یک طرح راهنما در مبارزه با بیسوادی برگزید. بر اساس این طرح باید 140 هزار نفر از ساکنان این منطقه، که بیشتر آنها روستایی بودند،خواندن و نوشتن یاد بگیرند. دلیلهای گزینش این شهرستان عبارت بود از:
1. مشکلاتی که در اجرای طرح مبارزه با بیسوادی در مقیاس وسیع با آنها رو به رو میشویم، در مقیاس کوچکتر در قزوین وجود دارد، از جمله: فقط یک سوم جمعیت این حوزه به زبان فارسی سخن میگویند؛ جمعیت آن بسیار پراکنده است و راههای ارتباطی بین دهکدهها بسیار پراکنده است.
2. اجرای طرح توسعهی قزوین، که هدفش فراهم کردن آب کافی است تا روشهایکشاورزی قدیم را تغییر دهد، جنس غلات و بذر را مرغوب کند و به کار گیری کود شیمیایی را رواج دهد، بر نیاز به سوادآموزی افزوده است.
3. شهر قزوین، که مرکز شهرستان است، به تهران نزدیک است و نظارت بر اجرای طرح را کارآمدتر میکند.
پس از اجرای چند طرح مشابه، سوادآموزی فراگیر با بهرهگیری از سپاه دانش ادامه یافت، اما فقط 3 میلیون را پوشش داد و از این تعداد نیز فقط یک میلیون کارنامه دریافت کردند.
وضعیت جمعیت بیسواد 6 ساله و بالاتر کشور در سال 1355 ( درصد از جمعیت )
روستا
|
شهر
|
کل کشور
|
|
4/56
|
6/25
|
1/41
|
مرد
|
7/82
|
4/44
|
5/64
|
زن
|
5/69
|
5/34
|
5/52
|
جمع
|
آخرین سازمانی که پیش از انقلاب اسلامی در ایران در کار سوادآموزی تلاش کرد، جهاد ملی سوادآموزی نام داشت که در خرداد ماه سال 1355 شکل گرفت . در این سازمان برنامهها و فعالیتها با نظام مدیریت متمرکز اداره میشد، یعنی همهی تصمیمگیریها، سیاست گذاریها، انتخاب محتوا و تهیه و تدوین مواد آموزشی، تعیین ضوابط استخدامی، گزینش آموزشیاران سوادآموزی و … ، در مرکز انجام و سپس به همه جای کشور فرستاده میشد . شعار این سازمان آن بود که تا سال 1366 بیسوادی را ریشهکن میکند و سطح آگاهی و دانش بزرگسالان بیسواد را در زمینههای شغلی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فناوری بالا میبرد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، این مرکز منحل شد.
در هفتم دیماه 1358، سازمان نهضت سوادآموزی با فرمان امام خمینی شکل گرفت. ریاست این سازمان برعهدهی محسن قرائتی قرار گرفت که هنوز هم به این کار مشغول است. متن فرمان امام خمینی به شرح زیر است:
ن و القلم و مایسطرون (قرآن کریم)
ملت شریف ایران! شما می دانید که در رژیم گذشته آنچه که بر ملت مبارز ایران سایه افکنده بود، علاوه بر دیکتاتوری و ظلم، تبلیغات بی محتوی و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود، ملتی که در همه ابعاد از حوایج اولیه محروم بود وانمود می شد که در اوج ترقی است. از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن، بلکه مهمتر از آنها است، آموزش برای همگان است. مع الاسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخودار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده برای مبارزه با بیسوادی بطور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاء الله در آینده نزدیک، هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزید و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپا خیزد و از قرطاس بازی و تشریفات اداری بپرهیزد و برادران و خواهران ایمانی برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن برکنید. تعلیم و تعلم عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد دهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصی، اعضای با سواد خانواده اعضای بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند. من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود، بدون فوت وقت، ایران را به صورت مدرسه ای درآورند و در هر شب و روز در اوقات بیکاری، یکی دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند. بپا خیزید که خداوند متعال با شما است. از خداوند تعالی سعادت و سلامت و رفاه ملت شریف را خواستارم.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
در سال 1363 دولت با هدف تقویت و توسعه برنامههای مبارزه با بی سوادی در کشور ، اساسنامهی سازمان نهضت سوادآموزی را به تصویب مجلس شورای اسلامی رساند که در آن وظیفهی اصلی نهضت سوادآموزی، آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن و آموختن حساب با استفاده از ابزارهای هنری و تشویق و ترغیب بیسوادان و کم سوادان در یادگیری بیشتر، تعیین شد.
پس از این، نهضت سوادآموزی گسترش چشمگیری پیدا کرد و به موفقیتهای شایانی در پیکار با بیسوادی دست یافت. این تلاشها دو تقدیر و جایزهی سازمان یونسکو، در سال 1988 و 1999، را برای نهضت سوادآموزی ایران به ارمغان آورد.
میزان رشد باسوادی طی سالهای 55، 65 و 75 در افراد بالای 6 سال
منطقه جغرافیایی
|
جنسیت
|
کل کشور
|
سال
|
||
شهر
|
روستا
|
زن
|
مرد
|
||
5/65
|
5/34
|
3/36
|
7/63
|
5/47
|
55
|
1/35
|
9/64
|
2/41
|
8/58
|
62
|
65
|
4/62
|
6/37
|
3/49
|
7/50
|
6/79
|
75
|
عوامل زیر را در موفقیت نهضت سوادآموزیاثرگذار دانستهاند:
1. روی آوردن به نظام نیمهمتمرکز در سازماندهی کارهای آموزشی و سازمانی و فعال شدن دفترهای استانی حتی در نگارش کتابها. چنانکه آمار تولید کتابهای این سازمان نشاندهندهی آن است.
2. تولید کتابها کمکدرسی و فرادرسی در موضوعهای مورد نیاز نوسوادان با هدف ادامه پیدا کردن فرایند یادگیری که نقش مهمی در ماندگاری آموختهها دارد.
3. گسترش دانشگاهها و مرکزهای آموزشی، فراگیری صدا و سیما و روزنامهها که در ترغیب همهی افراد جامعه به سوادآموزی نقش داشتهاست.
جدول کتابهای منتشر شده در برنامههای آموزش مداوم سازمان نهضت سوادآموزی
تعداد کل عنوانها
|
دفترمرکزی
|
استانی
|
مشارکتی
|
شمارگان
|
207
|
94
|
51
|
62
|
23285000
|
پیام محمدرضا شاه پهلوی در سالروز پیکار جهانی با بیسوادی ۱۷ شهریور ماه ۱۳۵۴
- هفدهم شهریورماه امسال که مقارن با دهمین سالگرد پیکار جهانی با بیسوادی است، یادآور خاطره تشکیل کنگره وزرای آموزش و پرورش جهان در تهران و آغاز پیکار انسانی و افتخارآمیز در سراسر جهان است.
- سوادآموزی که به خصوص در شرایط کنونی دنیای ما، یکی از نیازهای اولیه و ضروریات زندگی هر انسان متمدنی است، وظیفهای است فردی، گروهی، ملی، منطقهای و بینالمللی، و اجرای آن در هر یک از این سطوح، مستلزم کیفیات خاصی است که به کلی با خصوصیات سطوح دیگر متفاوت است. در نتیجه کوشش در هر سطح با آنکه بر سطوح دیگر اثر میگذارد و از نظر نتیجه کلی سودمند است، ولی سطوح دیگر را از کوشش و فعالیت بینیاز نمیسازد.
- ده سال پیش در چنین روزی پایتخت کشور ما میزبان اجتماعی از مسئولان برجسته آموزش و پرورش جهان بود. تصمیمات آن کنگره، کوششهایی را در سراسر جهان در پی داشت که از جهتی امیدبخش و مایه خوشوقتی است و از سوی دیگر نکات بسیاری را در امر سوادآموزی روشن میکند. این کوششها نشان داد که از یک طرف سوادآموزی باید در هر کشور جزء جداییناپذیر برنامههای توسعه و عمران ملی و از اولویت خاصی برخوردار باشد، از طرف دیگر یکی از توصیههای کنگره مزبور را مبنی بر اینکه اقدامات تهاجمی علیه بیسوادی باید از یک سو تعمیم آموزش کودکان و از سوی دیگر ادامه فعالیتهای مربوط به آموزش بزرگسالان را در بر گیرد، به اثبات رساند. در عین حال ثابت کرد که بین فعالیتهای سوادآموزی و مسئله جمعیت و امور مرتبط با آن از قبیل تنظیم خانواده، رابطه مهمی وجود دارد و این فعالیتها بدون در نظر گرفتن میزان افزایش نفوس، به نتیجه مطلوب نخواهدرسید و در کشورهای در حال توسعه که نرخ افزایش جمعیت بالا است، پیکار با بیسوادی با مانع بزرگی روبهرو است.
- طی این مدت در جهان نسبت بیسوادی کاهش یافته، ولی به موازات آن به علت بالابودن نرخ افزایش جمعیت، بر تعداد بیسوادان افزوده شدهاست. امیدواریم مسئولین اجرای پیکار جهانی با بیسوادی بتوانند از نتایج مذاکرات و راهنماییهای سمپوزیوم بینالمللی سوادآموزی تخت جمشید در رفع این مشکلات حداکثر استفاده را به عمل آورند. در زمان رشد شگفتانگیز فرهنگ و تکنولوژی، بیسوادی حقیقتاً بیبهرگی از فرهنگ و تمدن است و در دورانی که وجود نیروی انسانی کار آمد و ماهر شرط هر نوع پیشرفت اجتماعی و اقتصادی است، وجود انبوده تودههای بیسواد، مانع عظیمی بر سر راه رسیدن به هدفها و آرمانهای ملی است. مردمی که دارای روح آزادگی و علاقه به حقوق بشر و آزادیهای اساسی هستند، به خوبی در مییابند که بیسوادی چه در مقیاس ملی و چه در مقیاس بینالمللی، موجب تقسیم جامعه به دو گروه متمایز و نوعی استثمار یک گروه از گروه دیگر است، زیرا سواد نخستین پایه بهرهمندی از آموزش و پرورش و بازسازی و رشد اندیشهها است و پیشرفت اجتماعی در سایه پیشرفتهای ذهنی و فکری به دست میآید. دشمنان دیرین بشریت، یعنی جهل و فقر و ترس، فرزندان بیسوادی هستند و اگر بخواهیم، چنانکه در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمدهاست، آموزش و پرورش را به عنوان وسیله رشد شخصیت و ایجاد حسن تفاهم و گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و نژادها و مذاهب و هم چنین عامل تسهیل فعالیتهای ملل متحد در راه حفظ صلح به خدمت گیریم، پیکار با بیسوادی نخستین گام در تحقق این منظور است و به همین دلیل این پیکار در زمان ما به صورت یک الزام تاریخی درآمدهاست. با توجه به اینکه عصر ما عصر بسیج حسن نیتها و همکاریهای بینالمللی و مبارزه با هر گونه عامل عقبماندگی ملتها است، آرزو داریم با کوشش پیگیر و معاضدت همه مردم جهان، بلای بیسوادی از جوامع ما بر افتد.
- توفیق همه کسانی را که در این پیکار مقدس نقشی بر عهده دارند، خواستاریم.
بیانات شاه در باریابی کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی، پس از گزارش اشرف پهلوی نیابت ریاست عالیه کمیته پیکار جهانی با بیسوادی
۱۹ شهریور ماه ۱۳۵۴
-
-
- کار مبارزه با بیسوادی را باید از این پس به صورت یک جهاد ملی دنبال کرد. در این جهاد ملی از لحاظ دولتی مسئولیت اساسی را وزارت آموزش و پرورش به عهده دارد و باید کار خود را در زمینه ایجاد مدارس بیشتر و تأمین وسایل و کادر آموزشی دنبال کند. دولت نیز بودجه و امکانات لازم را در اختیار این وزارتخانه قرار خواهدداد.
- از لحاظ ملی باید حزب رستاخیز ملت ایران کلیه منابع انسانی را در سراسر کشور و در کلیه سطوح بسیج نماید و کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی باید با همکاری دولت و حزب رستاخیز ملت ایران کمیسیونهایی تشکیل دهد و نتیجه بررسیهای خود را در زمینه پیشبرد این جهاد ملی و برنامهریزی آن هر چه زودتر به اطلاع ما برساند.
- این کمیته که به صورت یک ستاد دائمی خواهدبود، تماسهای لازم را با دولت، حزب، و مراجع بینالمللی برقرار خواهدکرد.
- دستگاهها باید به جای چندبار کاری فعلی، فعالیتهای خود را با هماهنگی کامل دنبال کنند و در این قسمت ارتش و ژاندارمری نیز میتوانند سهم بیشتری در هدف مشترک ایفا کنند.
- در این جهاد ملی لازم است نه تنها وزارتخانهها و تشکیلات رسمی مملکت، بلکه کلیه مردم ایران شرکت کنند تا در زمانی کوتاه همه مردم تا سن پنجاه سال باسواد شوند. وزیران و سایر اعضای دولت و نیز کارکنان دولت باید هر یک مقداری از وقت خود را به امر سوادآموزی اختصاص دهند.
-
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.