موضوع تمبر
علامه اقبال
علامہ محمد اقبال | |
---|---|
نام در زمان تولد | علام محمد اقبال |
زادهٔ | ۱۸ آبان ۱۲۵۶ سیالکوت، پنجاب، راج بریتانیا (پاکستان کنونی) |
درگذشت | ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷ (۶۰ سال) لاهور، پنجاب، راج بریتانیا (پاکستان کنونی) |
آرامگاه | بین مسجد بادشاهی و قلعه لاهور |
دیگر نامها | علامه، سر، دکتر، استاد |
مکتب | استقلال و همبستگی مسلمانان |
اقبال در دورهٔ کارشناسی ارشد با توماس آرنولد ارتباط نزدیکی پیدا کرد و در اروپا نیز با با ادوارد براون و رینولد نیکلسون مراودات علمی داشت.
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هند حضور داشت اما از آنجا که گمان میکرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامیبود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیشنویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در اللهآباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
اقبال همواره کوشیدهاست که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند؛ ازاین رو نگاهی ژرف به کشورهای استعمارشدهٔ اسلامی پیرامون خود داشت و با نظر به ویژگیهای سیاسی آن زمان و اندیشههای اسلامی، او پذیرش ویژهای پیدا کرد. دلیل دیگر چهرهٔ فرامرزی وی را میتوان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.
هرچند که اقبال بیگمان دلبستگی فراوانی به ایران داشتهاست و برخی از ملیگرایان نیز آن را ستودهاند ولی بیشتر گمان میرود که اینان برای همسو کردن خود با دیگران این کار را کردهاند و دلیلهایی که برای ستودن اقبال آوردهاند چندان استوار نیست.[۳]
اقبال یکی از فیلسوفان بزرگ اسلام است که منبع فکرشان با قرآن ارتباط دارد. اقبال معتقد است که روح قرآن با تعلیمات یونانی سازگاری ندارد و بسیاری از گرفتاریها از اعتماد به یونانیها ناشی شدهاست. از نظر وی از آنجا که روح قرآن به امور عینی توجه داشت و فلسفه یونانی به امور نظری میپرداخت، کوشش مسلمانان برای فهم قرآن از منظر تعالیم یونانی محکوم به شکست است.[۴]
در باب فهم تجربی و پوزیتیو او معتقد است که اندیشهٔ مسلمانانی مانند ابنحزم در خصوص ادراکات حسی بهعنوان منبع شناخت و میه در تبَیُّن اهمیت روش استقراء، کندی در خصوص احساس متناسب با انگیزه و استعمال آن در روانشناسی، مقدمات نظری مباحث تجربی جدید غرب را پدیدآورد.[۵] اقبال شکوفایی روش تجربه و مشاهده را در تمدن اسلامی در نتیجهٔ جدال ممتد با اندیشهٔ یونانی میداند. وی در تأیید پیشگامی مسلمین در روش تجربی شاهد مثالهایی را از آثار و نظریههای علمی جاحظ و ابن مسکویه در نظریهٔ تکامل، بیرونی در ریاضیات و مسئلهٔ زمان، خوارزمی در جبر و اعداد و عراقی و خواجه محمد پارسا در روانشناسی دینی ذکر میکند.[۶]
دیدگاههای فلسفی اقبال، به شدت تحت تأثیر اندیشههای آنری برگسون بودهاست. اقبال، برگسون را اولینبار در سال ۱۹۳۲ در یک همایش ملاقات کرد. اقبال کتابی با عنوان «حقیقت و حیرت: مطالعهٔ بیدل در پرتو اندیشههای برگسون» نیز نوشتهاست که در آن اندیشهها و نگاه فلسفی برگسون و بیدل را بررسی و مقایسه کردهاست.
علامه اقبال لاهوری از شاعران زبر دست فارسی است.
دلبستگی و وابستگی اقبال به مولانا را میشود از جنس همان عشق پرسوز و گدازی دانست که خود مولانا را به شمس تبریزی مجذوب کردهاست:
به کام خود دگر آن کهنه میریز | که با جامش نیرزد ملک پرویز | |
ز اشعار جلالالدّین رومی | به دیوار حریم دل بیاویز | |
سراپا درد و سوز آشنائی | وصال او زباندان جدائی | |
جمال عشق گیرد از نی او | نصیبی از جلال کبریائی | |
بهروی من در دل بازکردند | ز خاک من جهانی سازکردند | |
ز فیض او گرفتم اعتباری | که با من ماه و انجم سازکردند | |
خودی تا گشت مهجور خدائی | به فقر آموخت آداب گدائی | |
ز چشم مست رومی وامکردم | سروری از مقام کبریائی |
گروهی از روشنفکران به این مسئله که اقبال مفهوم ابرانسان نیچه را مقبول دانسته خرده گرفتهاند. باور به مفهوم اَبَرمرد در توصیفات اقبال در مورد خودمحوری، خود بودن و احیاء تمدن اسلامی بازتاب یافتهاست. تشویق اقبال به بازگشت اسلام به صحنه سیاست و ضدیت با تمدن غرب و رد دستاوردهای فرهنگی و علمی غرب از دیگر مسائل مورد انتقاد گروههایی از اندیشمندان است. چندین تن از دانشوران توصیفات شاعرانه او از زندگی کاملاً مطابق با قوانین اسلام را غیرعملی دانسته و آن را بیاعتنایی و بیاحترامی به جوامع گوناگون با میراث متنوع فرهنگی بشر میدانند. در نظر بسیاری پافشاری اقبال بر یگانگی اسلامی و جدایی فرهنگی از دیگران به همزیستی جوامع بشری لطمه میرساند.
در حالیکه در حوزه زبانی اردو از او به عنوان شاعری بزرگ یاد میشود ولی باور عمومی بر اینست که اشعار اردوی اقبال نسبت به آثار اولیه فارسی او ضعیفترند و الهامبخشی، نیرو و سبک لازم را دارا نیستند.
دکتر محمد مسعود نوروزی دربارهٔ کتاب تجدید بنای اندیشه دینی اقبال نوشتهاست: «متن حاضر، چکیدهٔ اندیشهٔ مردی میباشد که هم فیلسوف است هم عارف، هم حقوقدان است، هم آشنا به مبانی فیزیک و تئوریهای روانشناسی است؛ و در همان حال، هم مرد عمل میباشد هم مرده سجاده و تقوی؛ و در عین حال رند و سجاده سوز و شیخ گریز است و هم همهٔ اینها نیست! و اینها نه یک مبالغه یا تعارف، که واقعیات مستند است، زیرا صاحب این متن به گواه نوشتهها و زندگی اش بر تمام این موضوعات تسلط نسبی دارد؛ لذا باید گفت که این متن، متنی فلسفی، عرفانی، روانشناختی، دینی ، سنتی، مدرن و … است و هم این همه نیست! پس به راستی این متن چیست؟ و برای فهمش باید چه ابزاری داشت؟ آیا باید با فلسفهٔ غرب آشنا بود؟ آیا باید آثار ویلدون کار، لوئیس راجر و اسپنگلر را خواند؟ آیا باید با عرفان سنایی، عطار، مولانای بلخی، فخرالدین عراقی، عبدالقادر بیدل، ابن مسکویه، ابن عربی، سید جمال، سر سید احمد هندی، شاه ولیالله و ضیاء گوک آلب ترک آشنا بود؟ آیا باید فلسفهٔ فارابی، ابن سینا، غزالی، سهروردی، ابن رشید، صدرا و ابن خلدون را دانست؟ آیا باید با تئوریهای روانشناسانهٔ فروید و یونگ و … آشنا بود؟ آیا باید تئوریهای زیستشناسی پیرامون آغاز حیات و نحوهٔ خلقت را دانست؟ آیا باید با مبانی فیزیک مدرن، نسبیت انیشتین و کوانتوم پلانک و نظرات هایزنبرگ، شرودینگر، دیراک و بور و … آشنا بود؟ چنانکه علامه اقبال بود؟ اما علامهٔ ما همهٔ اینها بود ولی این نبود! زیرا هستند کسانی که اینها را میدانند اما اقبال نمیشوند! متنشان، متن پالاینده و بازسازیکننده و بر انگیزاننده نیست. پس رمز کار در کجاست؟» (مقدمه ترجمه کتاب تجدید بنای اندیشه، انتشارات دانشگاه امام صادق، ۱۳۹۰).
آثار
نالهٔ یتیم نخستین اثر اقبال بود. وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایتالاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال بهطور کلی عبارتاند از:[۷]
- علمالاقتصاد: نخستین کتاب دربارهٔ اقتصاد به زبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور.
- تاریخ هند
- اسرار خودی (منظوم، فارسی)
- رموز بیخودی (منظوم، فارسی)
- پیام مشرق (منظوم، فارسی)
- بانگ درا (منظوم، اردو)
- زبور عجم (منظوم، فارسی)
- جاویدنامه (منظوم، فارسی)
- پس چه باید کرد ای اقوام شرق (منظوم، فارسی)
- احیای فکر دینی در اسلام (انگلیسی)[۸]
- توسعهٔ (سیر) حکمت در ایران (انگلیسی)[۹]
- مثنوی مسافر
- بال جبرئیل
- ضرب کلیم
- ارمغان حجاز
- یادداشتهای پراکنده
- حقیقت و حیرت: مطالعهٔ بیدل در پرتو اندیشههای برگسون
مهمترین اثر علامه اقبال کتاب تجدید بنای اندیشه دینی در اسلام (ترجمهٔ فارسی توسط محمد مسعود نوروزی) است که از ۷ فصل با نامهای زیر تشکیل شدهاست:
- فصل ۱: «دانش و تجربه دینی»
- فصل ۲: «آزمون فلسفی جهت رازگشایی از تجربه دینی»
- فصل ۳: «تصور خدا و معنای نیایش»
- فصل ۴: «خودانسانی:آزادی و جاودانگی اش»
- فصل ۵: «روح فرهنگ اسلامی»
- فصل ۶: «اصل حرکت در ساختار اسلام»
- فصل ۷: «آیا دین امکانپذیر است؟»
کتاب «سخنرانیها، مقالات و نامههای علامه اقبال» اثری است که از انگلیسی در سال ۱۳۹۴ ش به فارسی در ۴۵۰ صفحه توسط محمد مسعود نوروزی ترجمه شدهاست. مقالات این کتاب عبارتند از: وحدت وجود از نگاه جیلانی، تثلیث مسیحی، دیدگاه اسلام دربارهٔ جهان و انسان، اصل برابری و نفی برده داری در اسلام، دموکراسی آرمان سیاسی اسلام، تئوری سلطنت انتخابی، نیچه و مولوی، رد حقالهی برای حکومت، فلسفه مگ تاگارت، معاد جسمانی، مقام زن در شرق، اسلام و قادیانیسم، پاسخی به نهرو دربارهٔ ارتداد، و… که شامل مصاحبهها و نطقهای سیاسی اقبال در مجلس نمایندگان نیز هست.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.